سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 87 خرداد 11 , ساعت 11:22 صبح

 

تو را این‏گونه دوست داشتن راست می‏گویند نادانی‏ست

پس اصلن چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

ولی من که عاقل نیستم ول کن

پشیمانی کجا آخر؟

مگر از من چه کار آید به غیر از دیوانگیّ و نادانی

 


پنج شنبه 87 خرداد 9 , ساعت 6:1 عصر

 

این‏جا همه‏چیز رنگی است، حتی من:

مداد بی‏رنگ! مداد بی‏رنگ! مداد بی‏رنگ!

 


سه شنبه 87 خرداد 7 , ساعت 5:55 عصر

 

به من دست زدی، دستت را بشور! من مردارم

نیا پیشم دل‏بازی کنیم، من مگر بیکارم

تو چه حرفه‏ای می‏ربایی و می‏بری دل‏ها را

دلم را تو بردی خوب است که هنوز سر دارم

نه دیگر! به سرم سر نگذار، من به تو شک دارم

نرو! می‏ترسم سر هم وقت رفتن به تو بسپارم

گرفتی هر چه آس و دل را همیشه حاکم تویی

سرم را باختم: من پاسم و خشت‏ها آوارم

 


شنبه 87 اردیبهشت 28 , ساعت 8:18 صبح

 

چنین روزی. من. اردیبهشت. امروز. این موسیقی*:

 

 

 

* لینک آهنگ با حجم پایین

   لینک آهنگ با حجم بالا

 


سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 2:34 عصر

آی عشق

چهره‏ی سرخت بدجوری پیداست

اما نترس

این‏جا کسی گاو نیست

که من تو را گاوبازی کنم

اگر هم باشد

من و قلبم سرخ‏تریم


شنبه 87 اردیبهشت 21 , ساعت 9:32 عصر

 

منو چه به تنهایی؟!

تنهایی برای خداست

 


سه شنبه 87 اردیبهشت 17 , ساعت 5:28 عصر

 

گوشه‏ی راه، جای بوته‏گلی خالی است.

آسمان، آبی است: منتظر ابرها.

ابرها، بی‏تاب:

       چاله‏ای تشنه‏ی باریدن.

عابری تکراری است:‏ آماده‏ی سرخوردن.

بوته‏گلی در حسرت خندیدن.

اما بوته‏گلی نیست:

       من هنوز تکراری‏ام.

 


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ