سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 87 خرداد 28 , ساعت 12:20 عصر

 

نه گلی نه برگی نه شاخی نه جوانه‏ای

نه حیاتی نه عبوری نه یاد روانه‏ای

نه نمی نه بغضی نه باران و بهانه‏ای

نه غمی نه قلمی نه احساس و ترانه‏ای

تو نه خیالی و نه خواب جاودانه‏ای

تو همان لحظه‏ی مدام عاشقانه‏ای

 


یکشنبه 87 خرداد 26 , ساعت 4:23 عصر
 
دیروز
عبور تو در کوچه‏ها وزید
و هنوز
دهان پنجره‏ها باز مانده است.
 
ابوالفضل پاشا
 

پنج شنبه 87 خرداد 23 , ساعت 8:31 صبح

 

دوربین‏هایم خسته‏اند

پلک‏هایشان را به حال خود می‏گذارم.

 

عکس‏هایی که از تو گرفتم

هر لحظه ظاهر می‏شوند:

بس که در این تاریک‏خانه ماندم

هنوز عشق را نشناختم.

شاید این چراغ قرمز است!

 


چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:26 صبح

 

هر شبی گریه‏ای دارد برای خودش،

هر دلی گله‏ای دارد برای خودش،

این روزگار همیشه شب و من بی‏دل:

هر عشق گرهی دارد برای خودش،

برای خودش.

 


یکشنبه 87 خرداد 19 , ساعت 11:51 صبح

 

برای این روزهای غمناک یا بهتره بگم نمناک یا شاید هم برای دل گرفته‌ی خودم:

 

 

 

لینک آهنگ با حجم پایین

لینک آهنگ با حجم بالا


دوشنبه 87 خرداد 13 , ساعت 3:56 عصر

 

سلام بارون

کجا بودی؟

دلم تنگ بود

 

ندیدی شب

منو از کی

توی قلبش پنهون کرد؟

 

ندیدی شب تا کی

منو با دردا تنها کرد؟

 

خیلی وقته

خیلی وقته که من تنهام

خیلی وقته که من بغضم

 

خیلی وقته هوا ابری

ستاره‏ها نمی‏خندن

 

یا دیگه ماه

از رو سر زمین رفته

یا ابر بغض من سنگینه

 

می‏ترسیدم که برق اشک

زیر نور چراغا پیدا شه

زیر نور چراغای غریب

 

تموم شب بغض بودم

یکی دو تا سه تا

چقدر چراغ مصنوعی؟!

 

اگه بودی

کسی نمی‏فهمید

که من باریدم یا تو

 

صدای شرشر من

تو هق هقت گم می‏شد

 

کجا بودی؟

دلم تنگ بود

بغض بودم

 

* پی‏نوشت:

_ خوبی بارون؟ من خوبم.

_ منم خوبم...

 


یکشنبه 87 خرداد 12 , ساعت 5:33 عصر

 

من به رسم گریه، زندگی می‏کنم

به رسم مرگ، می‏خندم

زندگی طنزی است که به آن عادت کردیم

 


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ