• وبلاگ : كفش‏هاي گلي
  • يادداشت : دل‏بازي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    عجب است كه باز هم سَري هست

    آنكه دل داد و گذشت ديوانه است

    آنكه دل داده و مانده

    از پس دلدار خودش دل باخته

    زان به سان سيب سرخ مي ماند

    هيچ و عاشق. يك دلُ تنها هست

    همه كس هيچ و هزاران نقطه

    انتهاي خط بي خط زمان مي پايد

    چيست فرمان معشوق شور انگيز مارا

    او كه به يك ناز دل ما بستانده

    .

    .

    ببخشيد اگر متن افتضاحيه!

    خودم نفهميدم چي نوشتم فقط هر چي به ذهنم رسيد نوشتم

    به منم سري بزنيد.

    غريب ترين